کاش لحظه های رفتن نمی بارید اشک چشمام
هق هق دلتنگی یامو
می شکستم توی رگهام دل پر تحملم از
گریه ی من گله داره
چهره ی سرخ غرورم
از شکستم شرمساره
باغ پیوند من و تو
پره از عطر اقاقی
فصل آشنایی ما
سبز خواهد ماند باقی
همه ی آنچه که دارم
پیشکش سادگی تو
سوگلی ترانه هایم
هدیه ی یه رنگی تو
فکر من مباش مسافر
به سپیده ها بیندش
چشم فردا ها به راهه
راه سختی مانده در پیش
ای تولد دوباره فصل آغاز من و توست
ای رها از رخوت تن
وقت پر کشیدن توست
|